شعر در مورد ظلم و ستم
شعر در مورد ظلم و ستم
شعر در مورد ظلم و ستم,شعری در مورد ظلم و ستم,شعر درباره ظلم و ستم,شعری درباره ظلم و ستم,شعر ظلم و ستم,شعر درباره ظلم و ستم,شعر در مورد ظلم و ستم,شعری در مورد ظلم و ستم,شعری درباره ظلم و ستم,شعر در مورد ظلم,شعر در مورد ظلم به زنان,شعر در مورد ظلمت,شعر در مورد ظلم ظالم,شعر در مورد ظلم به مردم,شعر در مورد ظلمت شب,شعر در مورد ظلم ستیزی,شعر در مورد ظلم زمانه,شعری در مورد ظلم و ستم,شعری در مورد ظلم,شعر در مورد ظلم و ستم,شعر درباره ظلم و ستم,شعری درباره ظلم و ستم,شعر در مورد ظلم به زن,شعر درباره ظلم به زنان,شعر درباره ظلم به زن,شعر درباره ظلم,شعر در باره ظلمت,شعری درباره ظلم,شعر درباره ظلم ستیزی,شعر در باره ظلم
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد ظلم و ستم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شعر در مورد ظلم و ستم
ظلم تو ظلم همه عالم بود
شعری در مورد ظلم و ستم
که از ظلم او سینه ها چاک بود
شعر درباره ظلم و ستم
ظلم لشکر ز ضعف شاه بود
شعری درباره ظلم و ستم
فتنه در خاندان ظلم افکند
شعر ظلم و ستم
در آن زمان که اقبال دولت تو بزاد
شعر درباره ظلم و ستم
به جز از مردم خدای شناس
شعر در مورد ظلم و ستم
یا ز خدا یا ز خودم شرم باد
شعری در مورد ظلم و ستم
حیف باشد بر چنان رو دیده ناپاک ، حیف
شعری درباره ظلم و ستم
کار بر اهل ظلم گردد سخت
شعر در مورد ظلم
چشمه ظلم ازو تراود و بس
شعر در مورد ظلم به زنان
شوند اهل عالم همه ظلم کیش
شعر در مورد ظلمت
چه آری به اقلیم بیگانه روی
شعر در مورد ظلم ظالم
چو ظالم نباشد به عادل چه کار
شعر در مورد ظلم به مردم
عدل ها جمله غلامان چنین ظلم و ستم
شعر در مورد ظلمت شب
بازویش قهرمان ظلم و ستم
شعر در مورد ظلم ستیزی
من ازین شیطان و نفس این خواستم
شعر در مورد ظلم زمانه
ظلم مکن در جهان، امن و امان، برنخاست
شعری در مورد ظلم و ستم
وز ستم و ظلم آن طره کافر مپرس
شعری در مورد ظلم
این جمله هستی را در حال عدم کرده
شعر در مورد ظلم و ستم
کرده حبس ظلمت ظلم و ستم
شعر درباره ظلم و ستم
که غیر ظلم و ستم نیست در زمانه تو
شعری درباره ظلم و ستم
کی دهی بی جرم جان را درد و غم
شعر در مورد ظلم به زن
هر چند ظلم هست و ستم هست و داد نیست
شعر درباره ظلم به زنان
روزى گُذشت پادشهى از گُذرگهى فریاد شوق بَر سَر هر کوى و بام خاست
پُرسید زان میانه یکى کودک یتیم کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست پیداست آنقدَر که مَتاعى گرانبهاست
نزدیک رفت پیرزنى کوژ پشت و گفت این اشگ دیده من و خون دل شماست
شعر درباره ظلم به زن
ما را به رخت و چوب شبانى فریفته است این گرگ سالهاست که با گلّه آشناست
آن پارسا که دِه خَرَد و مِلْک، رَهزن است آن پادشا که مال رَعیّت خورد گداست
بر قطره سرشگ یتیمان نَظاره کُن تا بنگرى که روشنى گُوهر از کجاست
پروین به کجروان سخن از راستى چه سود کو آنچنان کسى که نرنجد ز حرف راست
شعر درباره ظلم
گو در زمان حسن تو ویرانه ایی آباد شو
شعر در باره ظلمت
زیرا که در این خشک بجز ظلم و ستم نیست
شعری درباره ظلم
ستمگر نیز روزی کشته تیغ ستم گردد
شعر درباره ظلم ستیزی
شعر در مورد ظلم و ستم
- ۹۶/۰۷/۲۳