شعر در مورد اسم ترنم
شعر در مورد اسم ترنم
شعر در مورد اسم ترنم ,شعر درباره اسم ترنم,شعری درباره اسم ترنم,شعر در مورد اسم ترنم,شعر با اسم ترنم,شعر با نام ترنم,شعر درمورد اسم ترنم,شعری در مورد اسم ترنم
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم ترنم برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
همینکه حلقه ی پیوند بینمان گم شد
شکوفه بر لبمان خالی از تبسم شد
شکست کشتی نوحی که بود خاطر جمع
فضای خانه چو دریای پرتلاطم شد
شعر در مورد اسم ترنم
شکست سنگ غرورت ،غرور و احساسم
هوای عاطفه ام خالی از ترنم شد
دگربهانه نداریم گل به هم بدهیم
حریم بین من و تو چو حرف مردم شد
شعر درباره اسم ترنم
اگرچه بی تو برایم زمانه دلگیر است
برو ،بس است ،شمردی که بار چندم شد؟!؟
چقدر ساده گذشتی ،چقدر تنهاییم
بدون عشق – زمانه – چه بی ترحم شد
شعری درباره اسم ترنم
یقین دارم توهم من راتجسم میکنی گاهی
به خلوت با خیال من تکلم میکنی گاهی
هر آن لحظه که پیدا میشوی از دور مثل من
به ناگه دست وپای خویش راگم میکنی گاهی
شعر در مورد اسم ترنم
چنان دریای ناآرام و توفانی، تو روحم را
اسیر موج های پر تلاطم میکنی گاهی
دلم پرمیشود ازاشتیاق وخواهشی شیرین
در آن لحظه که نامم را ترنم میکنی گاهی
شعر با اسم ترنم
همه شعروغزل های پراحساس مرا با شوق
تو می خوانی و زیر لب تبسم میکنی گاهی
تو هم مانند من لبریزی از شور جنون عشق
یقین دارم تو هم من را تجسم میکنی گاهی
شعر با نام ترنم
بزن باران درین بستر که همراهِ تو می بارم
میانِ عقل و احساسم زلالِ اشک می کارم
بزن باران به رگ برگِ صدای خیسِ احساسم
بدونِ چتر می خواهم کنارت گام بردارم
شعر درمورد اسم ترنم
برقصان با ترنّم اشک را در قابِ چشمانم
که دردی از غمِ دوری درونِ سینه ام دارم
نمی خواهد ببیند عقل ، پابندِ کسی هستم
دلم زورش نمی چربد نشسته پشتِ افکارم
شعری در مورد اسم ترنم
نمی دانم کجای کار می لنگد … پریشانم
برای گفتگو با عقل خود تا صبح بیدارم
بیا باران بزن آهسته تر بر عشق ِبی جانم
که جای سنگ ، قلبم را کمی دلتنگ پندارم
شعر در مورد اسم ترنم
شدم عاقل ترین عاشق ، ندانستی که ناچارم
به بازی در سکانسِ صحنه ی آخر که بیزارم
صدای یک گلوله ماند و دیگر هیچ در یادم
درین بارانِ بی پایان به سوگِ عشق … می بارم !
شعر درباره اسم ترنم
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری میکنم
صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند
صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود
شعری درباره اسم ترنم
صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغِ همسایه …
صبوری میکنم تا مَدار، مُدارا، مرگ …
تا مرگ، خسته از دقالبابِ نوبتم
آهسته زیر لب … چیزی، حرفی، سخنی بگوید
مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت!
تا تو دوباره بازآیی
من هم دوباره عاشق خواهم شد!
شعر در مورد اسم ترنم
مطرب بلبل نوای چرخ می زد بر رباب
هر ترنم کز ترنم ساز طبعم می شنود
شعر با اسم ترنم
مدح تو ضمیری از تفکر
شکر تو زبانی از ترنم
شعر با نام ترنم
ارواح ملک به ناله آمد
صوت تو گرفت چون ترنم
شعر درمورد اسم ترنم
عندلیبان باغ آن خوشبوی
در ترنم تبارک الله گوی
شعری در مورد اسم ترنم
بلبلانت در ترنم آمدند
جلوه کن ای گل بیخار هی
شعر در مورد اسم ترنم
ساقیان صرف ارغوانی رنگ
راست کردند بر ترنم چنگ
شعر درباره اسم ترنم
از من آموخته ترنم ساز
زدنش دلفریب و روح نواز
شعری درباره اسم ترنم
ترنم شناسان دستان نیوش
ز بانگ مغنی گرفتند گوش
شعر در مورد اسم ترنم
ترنم سرای تهی مایگان
پیام آور دیگ همسایگان
شعر با اسم ترنم
علمدار سپاه جان گدازان
ترنم ساز بزم نوحه سازان
شعر با نام ترنم
به بلبل چمن جان که می کند هر دم
ترنم انا افصح به گونه گون دستان
شعر درمورد اسم ترنم
تن و جان از پی قضا در سکر
در ترنم کنان که یارب شکر
شعری در مورد اسم ترنم
بلبل عشق را ز گلبن جست
در ترنم نوای این همه تست
شعر در مورد اسم ترنم
لب گل در تبسم آمد باز
بلبل اندر ترنم آمد باز
شعر درباره اسم ترنم
سماع مطرب و ذوق است و صحبت سید
ترنم نفس جان فزای درویش است
شعری درباره اسم ترنم
گل تبسم کنان به باغ آمد
چون ترنم ز بلبلان بشنود
شعر در مورد اسم ترنم
بشاش و لطیف و با تبسم می باش
چون قطب مدام در ترنم می باش
شعر با اسم ترنم
داشت در پرده ی شاهدی نوخیز
در ترنم زپسته شکر ریز
شعر با نام ترنم
عشق است ترجمان نفس های سوخته
آتش کند ترنم مرغ کباب را
شعر درمورد اسم ترنم
ناله جانسوز، صائب در غبار سرمه بود
این ترنم چون سپند از دانه ما شد بلند
شعری در مورد اسم ترنم
تلاش سرخ رویی می کنی، رنگین ترنم کن
که این لعل گرامی را بدخشان سخن دارد
شعر در مورد اسم ترنم
مطرب از بیرون ندارد خلوت صاحبدلان
همچو جوش می به ذوق خود ترنم می کنم
شعر درباره اسم ترنم
هم از ترنم آن گوش هوش لحن آموز
هم از ترشح این ذوق عقل عیش آمیز
شعری درباره اسم ترنم
کابل کابل سماع و وجد و ترنم
بابل بابل فسون و حیله و دستان
شعر در مورد اسم ترنم
نکیسا در ترنم جادوی ساخت
پس آنگه این غزل در راهوی ساخت
شعر با اسم ترنم
چو گفت این ترنم به آواز نرم
سوی همرهان بارگی کرد گرم
شعر با نام ترنم
وگر زان ترنم شوم خفته نیز
نبینم مگر خواب آشفته نیز
شعر درمورد اسم ترنم
میان سبزه آبش در ترنم
گلش از تازه رویی در تبسم
شعری در مورد اسم ترنم
داشت در پرده شاهدی نوخیز
در ترنم ز پسته شکر ریز
شعر در مورد اسم ترنم
لبم گربا ترنم آشنا گردد درین مستی
صد آتشخانه از یک نعره یاهو بسوزاند
شعر درباره اسم ترنم
منم آن مست عرفی کز لب شیون طراز من
ترنم زود میرنجد تبسم دیر می آید
شعری درباره اسم ترنم
خیز و ترنم بپیش درفکن
وز نفست موج بگو هر فکن
شعر در مورد اسم ترنم
زبانرا مرغ دستان سنج دل کرد
ترنم را بنام او بحل کرد
شعر با اسم ترنم
چون ترنم های مرغان بهشتی نشنوم
ما که دور افتاده و باغ ارم گم کرده ایم
شعر با نام ترنم
داد بهنجار اشارت عنان
گشت بر آن باغ ترنم فشان
شعر درمورد اسم ترنم
باز میخواهم که چون بلبل ز شوق نوگلی
از ترنم های درد افزا نوائی خوش کنم
شعری در مورد اسم ترنم
نگیری هیچ اسباب ترنم در ضرر افتد
همه هیهات برداری همه افسوس بستانی
شعر در مورد اسم ترنم
هوای بیش نتوان یافت از ساز حباب اینجا
تو خواهی نوحه کن خواهی ترنم دل همین دارد
شعر درباره اسم ترنم
(بیدل) از ما نتوان خواست چه افغان چه ترنم
نی این بزم شکسته است نفس در لب نائی
شعری درباره اسم ترنم
خوشا بر ترنم بلبل صبوحی و جام لبالب
خوشا با بتان سمن رخ حریفی و باده گساری
شعر در مورد اسم ترنم
دوش تا روز دل از عشق تنعم می کرد
در پس پرده جان یار ترنم می کرد
شعر با اسم ترنم
بوعظ اندر شو از راه غزل عرفی ترنم بس
در شیون زن آخر مردن خود چون عیان بینی
شعر با نام ترنم
زین که خواهد محو شد عرفی ز دستان لب ببند
می شود محو این ترنم ها ولی تا کی شود
شعر درمورد اسم ترنم
جز باد و دم ترنم این تنگنای نیست
چون غلغل تهی نفس تنگنای را
شعری در مورد اسم ترنم
به وقت صبحدم آواز می دهد بلبل
درون باغ ترنم کنان خوشگو را
شعر در مورد اسم ترنم
آبرو میخواهی از اظهار حاجت شرم دار
این ترنم را زقانون حیا نسروده اند
شعر درباره اسم ترنم
کلفت هستی طپشها سوخت در نبض نفس
رشته این ساز خون شد از ترنم کردنش
شعری درباره اسم ترنم
طرز طرب دلگشاست نشه ترنم نماست
مطرب ماتر صداست شیشه غزلخوان کنیم
شعر در مورد اسم ترنم
تحیر خنده دارد بر شعور غفلت آهنگت
که دل عود ترنم بود و بهر سوختن بردی
شعر با اسم ترنم
در پای گل ترنم بلبل خوشست لیک
آواز چنگ و نغمه طنبور خوسترست
شعر با نام ترنم
خواجو چگونه جامه جان چاک زد چو صبح
گر گوش بر ترنم مرغ سحر نکرد
شعر درمورد اسم ترنم
صبح برآمد ببام مرغ درآمد بزیر
صبح تبسم نمای مرغ ترنم نواز
شعری در مورد اسم ترنم
شد خروس سحر ترنم ساز
در ده آن جام همچو چشم خروس
شعر در مورد اسم ترنم
ترنم می کند بر شاخ بلبل
تبسم می کند در بوستان گل
شعر درباره اسم ترنم
سرو از تو در تمایل در کله ربیعی
مرغ از تو در ترنم بر سرو جویباری
شعری درباره اسم ترنم
اسم ما تهمت کش وصف است و بس
گر پر و خالی همین پیمانه ایم
شعر در مورد اسم ترنم
آشنای شخص با اسم و صفت محتاج چند
خوانده ئی آیات تحقیق و معما کرده ئی
شعر با اسم ترنم
عاملی را حرف و صوت بی اثر دیوانه کرد
طرفه افسون داشت بی اسم مسمای پری
شعر با نام ترنم
نشسته ام بادبگاه مکتب تحقیق
هزار اسم گره بسته در معمائی
شعر درمورد اسم ترنم
با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
شعری در مورد اسم ترنم
بر اهرمن نتابد انوار اسم اعظم
ملک آن توست و خاتم فرمای هر چه خواهی
شعر در مورد اسم ترنم
نام او چون اسم اعظم تاج اسمادان از آنک
حلقه میم منوچهر است طوق اصفیا
شعر در مورد اسم ترنم
- ۹۶/۱۰/۰۲